لارا جانلارا جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

روز های شیرین

4 ماهگی - اولین مسافرت

سلام سلام سلام بالاخره مسافرتی که چند ماهه فکر مامان رو مشغول کرده بود تموم شد و به سلامتی رفتیم امتحان دادیم و برگشتیم! امتحانا زیاد خوب نبود با وجود اینکه بابایی خیلی کمکم می کرد ولی به هر حال زیاد نتونستم خوب مطالعه کنم مخصوصا امتحان آخر که لارا کوچولو یه کم سرما خورده بود! هوای رشت هم خیلی عالی بود ما که با لباسای گرمممم رفته بودیم شوکه شدیم! ده ساعت مسافرت با ماشین برای کوچولوی من زیاد خوشایند نبود و یکی دو ساعت راه رو بی قراری می کرد ، برای همین شاید ترم بعد اگر بتون بذارم پیش مامان بزرگش بمونه ضمنا فکر کنم هوای شمال هو اون موقع زیاد مناسب جوجوی من نباشه! اما بگیم از ٤ ماهگی که امشب قراره تموم بشه! توی مدتی که رشت بودیم ل...
13 بهمن 1391

100روز 100شب(با تاخیر!!!)

احساس میکنم از وقتی لارا وارد زندگیم شده (حاملگی هم جزء این دوران حساب میشه) زمان مثل قبلنا نمیگذره حس میکنم خیلی تند تند میگذره! مثلا انگار همین دیروز بود که فهمیدم حاملم!تا به خودم بیام دیدم نه ماه هم گذشت!الانم تند تند دخترم بزرگ میشه... پاییز گذشت زمستونم داره به نصف می رسه اما مه این مدت به کوتاهی یک نیم روز برای من بود! دخترم هر رزو بزرگتر میشه و ترس من از دلتنگی هایی هست که برای این روزا خواهم داشت! گاهیی دلم برای تکونای لارا توی شکمم تنگ میشه گاهی برای روزهای اولی که دخترم به دنیا اومده بود و عین عروسک کوچک بود تنگ میشه می دونم وقتی بزرگتر شد دلم برای شیر خورن و بوی تن نوزادیش تنگ میشه! اما خوب باید خدارو شکر کنم که این مراحل رو تجرب...
10 بهمن 1391
1